زهرا گلی ناناز مامان و بابا

خاطرات

یک سالگی ات مبارک عمه گل گلی

عزیزم دلم برات خیلی تنگ شده عمه خوشگل...با اون دستا و پاهای ظریف و کوچولوت عزیزم.... ناز نازی عمه! شیطونک زیرزیرکی! بلا! شیرین! خرگوش باهوش! امیدوارم بابایی تنبلی نکنه و خاطراتت رو اینجا برات بنویسه تا بعدا که بزرگ شدی خودت ادامه بدی عزیزم... بابایی به مامانی هم نشون بده تا اون هم بنویسه واسه زهرا گلی... هرچی باشه مامانا بیشتر با نی نیا سرو کله می زنن و البته حوصله خاطره نوشتنشون هم بیشتره...
21 ارديبهشت 1390
1